۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

لجن

پروانه‌ی مسین
آیینه وار ! بر پا نشسته بود در پهنه‌ی لجن !
وهر دو روی آن
خط بود
خطی بسوی پوچ ، خطی به مرز هیچ

برای خوشحال بودن زیادی جوانم و برای غمگین بودن زیادی پیر
اصلا بودن حوصله میخواهد که من مدت هاست ندارم
نه افسرده ام نه نهلیستم نه وازده نه هزار کوفت و زهرمار دیگه

هیچ نظری موجود نیست: