۱۳۹۰ آبان ۲۸, شنبه

غزلی در نتوانستن

می دانست به گمانم که سرنوشت منحوس همه ی ما از این جاده می گذرد
گر بدين سان زيست بايد پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسواسی نياويزم،
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست.