۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه

I wish I was special But I'm a creep I'm a weirdo

هستند همه جا، انگار نه انگار اينجا يک نفر هست که حالش از هر موجود زنده اي به هم مي خورد همه جا يک جفت چشم دارد تماشايت مي کند داد مي زني فرار مي کني مي جنگي باز هم سرجايشان هستند بايد شغلشان باشد . چرا کسي بايد اينقدر بي رحم باشد که زل بزند به زندگي کسي که هميشه يک موجود زنده پيشت باشد سوار قطار مي شوي مي روي يک خراب شده گهي که شايد آنجا پيدايش کني نيست . کجا جا گذاشتمش ؟ واقعا اين همه آدم هستند که مرا مي شناسند ؟ حرامزاده ها هم چه حافظه اي دارند يک بار که مي بيني شان يادشان مي ماند حتي دفعه بعد سلام کردنشان هم فرق مي کند بوي کثافت آشنا بودن مي دهد . حتما بعدش هم از آدم مي خواهند شريک زندگي تخمي شان باشي . وقت و بي وقت هم زندگي تو را با شاشگاه اشتباه بگيرند و بيايند بشاشند به همه چيز آن هم سر پا .

هیچ نظری موجود نیست: