۱۳۸۷ اسفند ۲, جمعه

باید ایستاده و فرو افتاد در آستانه دری که کوبه ندارد

نفرتم از زندگی همان قدر است که نفرتم از مرگ
کاش کسی میگفت چطور می شود هیچ چیز نخواست
کاش این همه شاعر کمی فقط کمی جای من نیز زندگی می کردند

هیچ نظری موجود نیست: