نمی شود صبح میان دشتی بیدا شوی بدون آشنایی بدون کسی و کلامی ، ساعت ها حرفی برای زدن نداشته باشی کاری برای کردن نداشته باشی نه مادری نه دوستی نه حتی تصویری از خودت بر جایی
رولت ایرانی دقیقا معنی زندگی حالای ماست .... برنده ندارد و بد تر از آن اینکه پایان ندارد حالا دیگر این شلیک به خود نیست که عذاب آور شده این تکرار است و تکرار و تکرار .... حداقل در این تکرار ما انتخاب کردیم سقوط کنیم یا شاید انتخاب شدیم نمیدانم "در یک قدمی پرتگاه گناه است و بر قله ی تقوا نشسته ام سقوط را عشق است" روزبه روزبهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر