۱۳۹۰ شهریور ۲۲, سه‌شنبه

من آدم دیرم هر چه قدر هم که از بیرون سعی می کنم این دیر بودن را محو کنم نمی شود و بدترین دشمن آدم های دیر می دانی چیست ؟


تاریخ، ساعت، روز

این وسط یکهو می افتم به این وقفه ی فراموشی ، کلمات یادم می رود آدم ها خاطره ها هر روز باید برای خودم اسمشان را صدا کنم تا یادم بماند رنگشان صدایشان شکلشان


یخچال - ساعت - حتی مادرم


سخت است برادر جان سخت است . برای منی که تمام درکم از دنیا از دریچه شنیدن است این گنگی این سکوت سخت است

هیچ نظری موجود نیست: