۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

عیار تنها

عیار تنها که باشی خودت می مانی و اسبت نه افتحار می خواهی نه پیروزی حالا هرچه مردم تبرکت کنند و دعا همراهت کنند باز هم فرقی نمی کند . وقت نیازشان از کنار همه می گذری حتی آن نگاه مبهوت و منتظر هم مجابم نمی کند که بمانم

۱ نظر:

الی گفت...

"دست از گمان بدار
با مرگ نحس پنجه ميفکن
بودن به از نبود شدن خاصه در بهار
وارطان سخن نگفت
سرفراز، دندان خشم بر جگر خسته بست و رفت..."
-----
گیرد بهار نیاید، عیار تنها
این انتخاب او را شاد می کند...