پل نیومن مرد
یعنی نه اینکه الان بمیرد
یه چند وقتی میشود
فکر کنم از شب هفتش هم گذشته باشد شاید ظهیرالدوله خاکش کردند
راستش اینقدر ها هم مهم نبود یعنی گذاشتمش کنار آن همه به چپم های دیگر
اما هرچه با خودم کلنجار رفتم دیدم من بمیرم و خودم به خودم چیزی نگویم ؟ نمی شود که !
حالا می ماند دیدن فیلم هایش که دوست میدارم مثل بیلیارد باز بوچ کسیدی و گربه ای روی شیروانی داغ
حالا که چه بیایم ازش قهرمان بسازم ؟ خب آدم ها میمیرند دیگر
شما هم اگر خیلی ناراحتیت میتوانید بروید بمیرید
گفتم که گفته باشم همین
۱۳۸۷ مهر ۱۴, یکشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر