من را نمی شناسی حکما از پس این سال ها، ناگهان می نشینم یک جا کلاهم را قاضی می کنم که چقدر از خانه دورم بعد بی حرف و کلامی بلند می شود خودم را می تکانم از هرچه خاطره است و ترکشان می کنم.
رولت ایرانی دقیقا معنی زندگی حالای ماست .... برنده ندارد و بد تر از آن اینکه پایان ندارد حالا دیگر این شلیک به خود نیست که عذاب آور شده این تکرار است و تکرار و تکرار .... حداقل در این تکرار ما انتخاب کردیم سقوط کنیم یا شاید انتخاب شدیم نمیدانم "در یک قدمی پرتگاه گناه است و بر قله ی تقوا نشسته ام سقوط را عشق است" روزبه روزبهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر