من هیچگاه در پی خوشبختی کسی نبودم برایم مهم نبود کی کِی کجا بارش به منزل می رسد زندگی اش آرام می گیرد اما حالا بوی سربه سامان بودن زندگی کسی که به مشامم می خورد چشمانم از نفرت دو دو می زند .
به قصد نیاز نمی درم حرص کشتن است که شوق بقا می دهد
رولت ایرانی دقیقا معنی زندگی حالای ماست .... برنده ندارد و بد تر از آن اینکه پایان ندارد حالا دیگر این شلیک به خود نیست که عذاب آور شده این تکرار است و تکرار و تکرار .... حداقل در این تکرار ما انتخاب کردیم سقوط کنیم یا شاید انتخاب شدیم نمیدانم "در یک قدمی پرتگاه گناه است و بر قله ی تقوا نشسته ام سقوط را عشق است" روزبه روزبهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر