می دونی از این همه بدبختی چطور خلاص می شیم مامان یه شب یه شام درست حسابی بپزی بخوریم بعد سر فرصت همه درزای در و پنجره ها رو ببندیم یکیمون شیر گاز باز کنه بریم بخوابیم صب نشده همه دردسرامون پریده
رولت ایرانی دقیقا معنی زندگی حالای ماست .... برنده ندارد و بد تر از آن اینکه پایان ندارد حالا دیگر این شلیک به خود نیست که عذاب آور شده این تکرار است و تکرار و تکرار .... حداقل در این تکرار ما انتخاب کردیم سقوط کنیم یا شاید انتخاب شدیم نمیدانم "در یک قدمی پرتگاه گناه است و بر قله ی تقوا نشسته ام سقوط را عشق است" روزبه روزبهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر