۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

run,run

قهرمان درون من بر روی ریل دراز کشیده و منتظر صدای قطاری است که از شهر نزدیکانم می آید و برای این شامورتی بازی هورا سر می کشند بدون آنکه بدانند این آخرین نمایش است .
این دفعه وقتی پرده بالا می رود ، کسی تعظیم نخواهد کرد فقط بوی کافور و تصویر ترمه

هیچ نظری موجود نیست: