قرار نبود زندگی باشد یک پرده غم انگیز از نمایشنامه ی های میلر
قرار نبود زندگی سکانسی از (( از نفس افتاده ی )) گدار باشد
قرار نبود زندگی شعری باشد از فروغ برای مرگ
قرار نبود زندگی ملودی غمگینی باشد که آن نوازنده ی دوره گرد مینوازد برای مرگ کلاغ هایی که برای همیشه تنها می مانند به وفاداری
......
قرار بود زندگی ملودی شادی باشد با رنگ قرمز
قرار بود زندگی آن شعری باشد که نوشته می شد برای معشوق
قرار بود زندگی عاشقانه ی صبحانی در تیفانی را بازی کند
قرار بود زندگی تاتری باشد جلف برای خندیدن به هیچ
....
می شه داد زد آهای مردم .....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر