آری این منم ایستاده بی کفن در آستانه فصلی سرد ، با چشمانی که از شوق نگاه کرم گذاشته است .
آن باغکوچه های معطر را
ذهن پریش من ز یاد زدوده است
در سینه ام مکاو که ... ، سطلی است جای قلب
لبریز از کثافت و مدفوع خاطرات
۱۳۸۸ فروردین ۱۴, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر