آه از که سخن می گویم، ما بی چرا زندگانیم آنان به چرا مرگ خود آگاهانند
از مبارزه کردن متنفرم و از اینکه مجبور باشی برای هر چیزی مبارزه کنی ، برای تنهاییت ، وقتی این شن روان سرازیر می شود همه چیز را مدفون میکند ، میکشد . حتی خاطراتت ،
رولت ایرانی دقیقا معنی زندگی حالای ماست .... برنده ندارد و بد تر از آن اینکه پایان ندارد حالا دیگر این شلیک به خود نیست که عذاب آور شده این تکرار است و تکرار و تکرار .... حداقل در این تکرار ما انتخاب کردیم سقوط کنیم یا شاید انتخاب شدیم نمیدانم "در یک قدمی پرتگاه گناه است و بر قله ی تقوا نشسته ام سقوط را عشق است" روزبه روزبهانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر