خداحافظ پسر هرچی نباشه این خداحافظی خشک و خالی که بهت بدهکار بودیم
۱۳۹۲ آبان ۷, سهشنبه
۱۳۹۲ شهریور ۲۵, دوشنبه
۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه
برای امیر سهراب عزت ندا صانع و تمام آنانی که قرار نبود قهرمان شهید باشند قرار بود زندگی کنند
فعان که سرگذشت ما سرود بی اعتقاد سربازان تو بود که از فتح قلعه ی روسپیان باز می آمدند.
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد که مادران سیاه پوش داغ داران زیباترین فرزندان آفتاب و باد هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند
۱۳۹۲ تیر ۶, پنجشنبه
یه خنده ای هست مال سال ها پیش نه از سرخوشی و شادی از سر عصبیت و کینه است قایم کرده بودم
یه ترسی هست اونم مال همون سال هاست گذاشته بودمش یه کناری اونم از سر بی بتگیم بود
حالا هم وقت خنده رسیده هم وقت کنار گذاشتن ترس
اما بعد این همه وقت دیگه چیزی ندارم که جاشون پر کنم نمی تونم به همین راحتی از دستشون بدم
۱۳۹۲ تیر ۵, چهارشنبه
آسمون آبیه جای اون خالیه
هزار بار دیگر هم صندوق دست نخورده شمارش کنید و مردی با عبای بنفش بیاید یا نه خود عبای شکلاتی بیاید مگر می شود فراموش کنیم آن چهار سال را آن همه بغض و کینه و نفرت را .
دوست ؟!! ما با شما ؟؟!! نه برادر بزرگ جان ما شما را تحمل می کنیم و این نفرت را زیر خاکستر زنده نگه می داریم تا وقتش برسد کدام امید آمدن روز خوب می تواند غم مادری که پسرش نیست تا میان این همه ی دیگر شادی کند نیست تا رو دوش دیگران یار دبستانی من بخواند درمان کند ؟
۱۳۹۲ فروردین ۲۰, سهشنبه
۱۳۹۲ فروردین ۱۳, سهشنبه
۱۳۹۱ اسفند ۲۶, شنبه
پیر که می شوی می فهمی دنیا آنقدر ها هم محتاج تو نیست رابطه ها بدون تو هم رابطه می مانند آدم ها بی تو صبح ها از خواب بیدار می شوند سرکار می روند در ترافیک گیر می کنند و شب ها بی دغدغه تر از بل به خواب می روند ساختمان ها بی تو پارجا می مانند راه ها بهتر از گذشته آدم ها را از خود عبور می دهند فیلم های خوب بی غم اینکه نبینیشان ساخته می شوند
۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه
۱۳۹۱ اسفند ۲, چهارشنبه
۱۳۹۱ بهمن ۲۹, یکشنبه
۱۳۹۱ بهمن ۲۵, چهارشنبه
۱۳۹۱ بهمن ۲۳, دوشنبه
۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه
آن ها کجایند که می آمدند و می رفتند
از تمام آن عشیره من ماندم چند روح سرگردان دیگر عاقبت ما هم که سربرسد تنها شاید از ما درسی ماند در کتاب های تاریخ یا عکسی گوشه کنار دیوارهای این شهر اما تو یادت باشد ما آمده بودیم دنیا را طور دیگری بسازیم قرارمان این بودن از سر ناگزیری نبود این گورستان که پر شده از سنگ های بی نام و نشان روزگاری شاهد پرواز پرندگان بی شماری بود
۱۳۹۱ بهمن ۱۵, یکشنبه
۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه
پیش از آنکه در اشک غرقه شوم چیزی بگو هر چه باشد
خواهم گفت روزی برایتان که کجای این روایت بی چیزی شدن وا دادم خواهم گفت برایتان که حتی اگر شاه جهانگشا نادر هم باشی وقت انجام سرنوشت که باشد در بستر شاهی به دست یک بزدل می میری
۱۳۹۱ بهمن ۷, شنبه
۱۳۹۱ دی ۲۲, جمعه
۱۳۹۱ دی ۱۲, سهشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)